دیوانه
جمعه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۵۳ ب.ظ
روزی سلطان محمود غزنوی برای بازدید به محلی رفت که در آنجا دیوانگان را نگهداری می کردند . در مقابل دیوانه ای توقف کرد و گفت : بهترین غذایی که دوست داری چیست ؟ بگو تا برایت فراهم کنم . دیوانه گفت : دلم می خواهد دنبه بخورم ! سلطان دستور داد بجای دنبه برایش مقداری ترب آوردند. دیوانه تربها را می خورد و سرش را به علامت تاسف تکان می داد. سلطان پرسید : چرا سرت را تکان میدهی ؟ دیوانه گفت : متاسفم از اینکه از وقتی که تو پادشاه شده ای ، چربی از دنبه ی گوسفندان رفته است !